سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** مجید انصاری:سردار سلیمانی اهل خودی و غیرخودی کردن نبود
«مجید انصاری» معاون سابق رئیس جمهور در دولت روحانی و سرلیست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم- که علیرغم تبلیغات گسترده و سنگین با کسب حدود ۷۰ هزار رای از ورود به مجلس بازماند- در مصاحبه با روزنامه ایران گفت: «سردار سلیمانی یک کاریزمایی داشت که کمتر کسی در کشور ما و حتی منطقه از آن برخوردار بود، یعنی نمیتوانست از این کاریزما به نفع دیدگاههای سیاسیاش استفاده کند؟ حتماً میتوانست. اما ارزش کار شهید سلیمانی این بود که میفهمید این استفاده سیاسی ارزش لباس سربازیاش را خراب میکند. این لباس سربازی نباید خرج مسائل سیاسی شود، این لباس برای تأمین یک منافع به مراتب مهمتری است. بنابراین شاهد بودیم که ایشان در کشور با همه جناحها، دولتها، مجالس و شخصیتها با هر گرایش سیاسی همکاری میکرد و اهل خودی و غیرخودی کردن نبودند».
پیش از این، «حسین مرعشی» عضو حزب کارگزاران گفته بود «تشییع سردار سلیمانی درس اعتدال بود». همچنین «سید محمود دعایی» مدیرمسئول روزنامه اطلاعات چندی پیش گفته بود «قرار بود سردار سلیمانی واسط رفع حصر شود».
رهبر معظم انقلاب- ۱۸ دی ۹۸- فرمودند: «ویژگی مهم حاج قاسم این بود که در مسائل داخلی اهل حزب و جناح و اینگونه تقسیمبندیها نبود اما به شدت انقلابی و پایبند به خط نورانی و مبارک امام بود و انقلاب و انقلابیگری خط قرمز قطعی او بود. حاج قاسم واقعاً ذوب در انقلاب بود و برخی سعی نکنند که این واقعیتها را کمرنگ کنند».
ایشان در ادامه در تبیین خصایص سپهبد شهید سلیمانی، «شجاعت» و «تدبیر» را دو ویژگی برجسته او برشمردند و یادآوری کردند: «برخی شجاعت دارند اما تدبیر و عقل لازم را برای به کار بردن شجاعت ندارند و برخی اهل تدبیرند اما اهل اقدام و عمل نیستند و دل و جگر کار را ندارند».
اما آنچه مقام معظم رهبری درباره حاج قاسم نگفتند، «ولایتمداری» این شهید بزرگوار و این سردار بزرگ بود. رهبر معظم انقلاب، بهتر از هرکسی به ویژگی ولایتمداری و اعتقاد قلبی و راسخ حاج قاسم به «ولایت فقیه» واقف بودند اما از آنجا که این موضوع به شخص و جایگاه والای ایشان برمیگشت از اشاره مستقیم به آن خودداری فرمودند. به عبارت دیگر، حاج قاسم سلیمانی، «سرباز ولایت» بود.
از سوی دیگر، تشییع میلیونی و باشکوه سردار حاج قاسم سلیمانی، رفراندومی در تایید مقاومت بود.
یکی از ویژگی های بارز سردار سلیمانی، موضع گیری صریح در مقابل فتنه گران بود. حاج قاسم- ۲۲ بهمن ۹۶- در جمع مردم کرمان گفته بود: «در سال ۸۸ و در فتنه اخیر(دی ۹۶) ضدانقلاب برای براندازی وارد شدند و موج سواری میکردند و این ملت ایران بود که وارد صحنه شد و بینی دشمن را به خاک مالید».
«ولایت فقیه» برجستهترین فراز وصیتنامه مبسوط سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. این مهم از سطور آغازین وصیتنامه شروع شده و تا خطوط نهایی آن استمرار پیدا کرده است.
در مقدمه وصیت نامه شهید سلیمانی آمده است: «خداوندا تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز- که جانم فدای او باد- قراردادهای».
فراجناح بودن از منظر شهید سلیمانی و وصیتنامه بسیار پرمحتوای او، حرکت حول محور ولایت فقیه است. به عبارت دیگر، فراجناحی بودن از منظر سردار سلیمانی عبور جناحها از خود در روز حادثه و پناه بردن همه آنان به «خیمه ولایت فقیه» است.
قطعا این مسئله با این ادعا که بگوییم سردار سلیمانی «اهل خودی و غیرخودی کردن نبود» زمین تا آسمان تفاوت دارد. کسی که اهل خودی و غیرخودی کردن نیست، سران فتنه را یار امام می نامد و فتنه گران را نیز ملت خداجو لقب می دهد.
** سهم دولت روحانی در مشکلات حداکثر ۳۰ درصد است
«مصطفی درایتی» فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو حزب اتحاد ملت (حزب مشارکت سابق) در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «دولت را بینقص نمیدانم اما همه تقصیرها را به گردن دولت نمیاندازم. هم آن کسانی که این حرفها را میزند و هم ما میدانیم که اگر دولت هم میتوانسته کارهایی را انجام دهد و نداده یا مشکلی داشته است، سهم او از مایوس کردن مردم بیش از ۲۰ یا ۳۰ درصد نیست. ۷۰ درصد این مشکلات برعهده کسانی است که خارج از قوهمجریه قرار دارند».
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه گفت: «درست است که قبلا از عامل ترس استفاده میشد که اگر فلان فرد بیاید، این اتفاقات نادرست در کشور رخ میدهد و اگر فرد دیگری بیاید، مشکلات دیگری به وجود میآید. اکنون دیگر در مرحله فعلی همین موضوع نیز اثر نخواهد داشت. اگر نتوانیم این جنبه مثبت را در جامعه تزریق کنیم، باید انتظار مشارکت پایین را داشته باشیم».
همچنین «اشرف بروجردی» نماینده رئیس جمهور در شورای فرهنگی- اجتماعی زنان و رئیس کتابخانه ملی در مصاحبه با روزنامه آرمان در پاسخ به این سوال که «با توجه به نارضایتیهای موجود در جامعه اعتماد مردم نسبت به عملکرد مسئولان در حوزههای مختلف کاهش یافته است؟» گفت: «ببینید اعتماد مردم نسبت به اصلاحطلبان در کشور از بین نرفته است، اما اعتماد مردم به اصلاحطلبان در این سالهای اخیر کاهش پیدا کرده است...مساله مهم اما این است که اصلاحطلبان برای دوره آینده ریاست جمهوری برنامه دارند و آنها میخواهند که با برنامه توسعه و سربلندی ایران اسلامی قدم بردارند و ایران عزیز هم باید با توجه به سابقه و تاریخ دیرینه خود در جهان امروز صحبتی برای گفتن داشته باشد».
اصلاح طلبان می گویند، ۷۰ درصد مشکلات بر عهده کسانی است که خارج از قوه مجریه قرار دارند. سوال اینجاست که اگر قوه مجریه، اختیاراتی ندارد و فقط تدارکاتچی است، پس چرا اصلاح طلبان از حالا برای پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ خود را به آب و آتش می زنند و تاکنون بیش از ۳۰ کاندیدا معرفی کرده اند!؟
چندی پیش «علی صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات گفته بود: «مدتهاست که شاهد تشکیل نهاد جدیدی تحت عنوان شورای عالی هماهنگی اقتصادی متشکل از سران قوا و به ریاست رئیسجمهور با اختیارات بسیار بالا و فراقانونی هستیم. بدین نحو که اگر چیزی را مصلحت دیدند که در قانون وجود نداشته میتوانند اجرا کنند و بعداً به مجلس مراجعه کرده و آن را قانون کند. آقای رئیسجمهور در این حد اختیارات دارد اما اتفاق خاصی نیفتاده است».
«مصطفی هاشمی طبا» فعال سیاسی اصلاح طلب نیز پیش از این گفته بود: «آقای روحانی حتی از اختیارات خودش هم استفاده نمیکند. برای مثال در همین مساله یارانهها قرار بود دولت به کسانی که توانایی مالی دارند یارانه ندهد اما هنوز این یارانهها پرداخت میشوند».
انتخاب وزیر و سفیر و استاندار و فرماندار و بخشدار و رئیس سازمان برنامه و بودجه و... همگی در اختیار قوه مجریه است. برهمین اساس از سال ۹۲ تاکنون این قوه دربست در اختیار اصلاح طلبان بوده است، اما این طیف نه در حوزه مسکن، نه در حوزه خودرو، نه در مدیریت قیمت دلار و ارزش پول ملی و در حوزه سیاست خارجی به هیچ عنوان نتوانست کارنامه قابل قبولی ارائ دهد.
اصلاح طلبان می گویند ما برنامه ویژه ای برای ۱۴۰۰ داریم. این طیف بجای ارائه برنامه باید بگوید که از سال ۹۲ تاکنون چه کرده است؟ چرا اگر فعالین این طیف برای گشایش اقتصادی و رفع مشکلات مرئم برنامه ای دارند، در حال حاضر آن را اجرایی نمی کنند!؟
** بیعملی و بیانگیزگی درد جدی این روزهای اصلاحات است
«محمدجواد حق شناس» عضو شورای شهر اصلاح طلب تهران در مصاحبه با روزنامه اعتماد در پاسخ به این سوال که «وضعیت اصلاحطلبان را که به نظر میرسد در نوعی بلاتکلیفی نسبت به انتخابات ۱۴۰۰ به سر میبرند، چطور میبینید؟» گفت: «نقد جدی در این بخش به احزاب اصلاحطلب وارد است. به این خاطر که در سالهای اخیر، مردم این فرصت را در اختیار جریان اصلاحات قرار دادند. اما به نظر میرسد که آنان جنگندگی لازم و تلاش حداکثری را برای اینکه بتوانند همچنان این جایگاه را حفظ کنند، به کار نبستند و الان تاثیرگذاری گذشته را ندارند. من از این بابت نمره قابلقبولی به جریان اصلاحطلب نمیدهم. به نظر میرسد که احزاب اصلاحطلب باید چندان جدیتر به این مساله فکر کنند. اینکه به هر حال فرصتها در حال از دست رفتن است. به نظرم بیعملی و بیانگیزگی درد جدی این روزهای اصلاحات است. این وادادگی هیچ کمکی به این جریان نمیکند و روزبهروز موقعیت جریان اصلاحطلب را نزد مردم تنزل میدهد».
روزنامه سازندگی چندی پیش با افشاگری درباره رفتار منفعت طلبانه اصلاح طلبان نوشته بود: «در ارزیابی عملکرد اصلاح طلبان پیروز، در بخشهایی که به عملکرد این افراد به صورت مستقیم برمی گردد، عمدتاً دچار سوءمدیریت و ناکارآمدی هستیم و اکثر خطاهای سابق تکرار شده است. روی صحبت در این بخش، دولت و شورای شهر و شهرداری تهران است…در نهادهای در اختیار اصلاح طلبان تقریباً منافع قومی و قبیلهای و باندی و حزبی و جناحی و خانوادگی به منافع ملی و حقوق مردم میچربد».
در سال ۹۲ طبق نظرسنجیهای طیف اصلاح طلب، «محمد رضا عارف» -کاندیدای اصلی اصلاح طلبان- ۳ روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری، تنها ۸ درصد رأی داشت و اصلاحطلبان مجبور بودند از روحانی حمایت کنند.
در سال ۹۶ نیز اصلاح طلبان به دلیل دایره بسته و فیلترهای عجیب و غریب در این طیف، هیچ کاندیدایی برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری نداشته و خود روحانی نیز به دلیل کارنامه ضعیف در دولت یازدهم، با کاندیدای پوششی -اسحاق جهانگیری- در رقابتهای انتخاباتی حاضر شد.
روزنامه آرمان چندی پیش نوشته بود: «باید قبول کنیم از سال ۹۲ به بعد که اصلاحطلبان مناصب بیشتری را از طریق انتخاباتها کسب کردند، ناکارآمدیها و سوءمدیریتها و بیتوجهی به شاخصها و اصول مدیریت که پیش زمینه و ضرورت توسعه است، مغفولتر ماند».
«صادق خرازی» از فعالین اصلاح طلب نیز پیش از این گفته بود: «من جریان اصلاحات را فاقد هدف و برنامه می دانم».